بسم الله الرحمن الرحیم
حکایتی از عنایت اهل بیت علیهم السلام
مرحوم آیت الله آقای حاج سیّد رضا صدر فرمود: در سفری که به سوریه برای زیارت مشرّف شدم ، روزی در مسجد اموی نشسته بودم ، مرحوم علاّمه بزرگوار حضرت آیت الله امینی «قدّس سرّه» وارد شدند و فرمودند:
الآن از مصر می آیم ؛ کتابی را می خواستم که برای «الغدیر» مطالبی از آن یادداشت کنم ، در کتابخانه های عراق نبود ، شنیدم در مصر هست ، آن جا رفتم ، کتابخانه الازهر هم نداشت ؛ گفتند : یکی از دانشمندان آن جا، کتاب را دارد ، سوال کردم : کجاست؟ گفتند: فردا فلان جا سخنرانی دارد ...
پس از سخنرانی آن عالم سنّی ابتدا گفت: شما چند سال قبل دعایی به فرزند دیوانه ما دادید که خوب شد؛ آن دعا را به ما بدهید .
گفتم دعا دهنده من نیستم ، ولی دعا می دهم که مریض شما خوب شود ، مشروط به این که فلان کتاب را به ما برسانید؛ گفت: شما دعا بدهید ، کلید کتابخانه را به شما می دهم که هر چه بخواهید استفاده کنید؛ دعا را این چنین نوشتم:
«بسم الله الرحمن الرحیم إلهی بولایة امیرالمومنین و بمظلومیّت صدّیقة الطاهرة حضرت زهرا سلام الله علیها ، اشف هذا المریض».
دعا دادم ، به بازویش بستند و بهبود یافت و حالش به کلّی خوب شد.
او پرسید: دعا چه بود؟ گفتم دعا را باز نکنید که اگر باز شود ، مرض بر می گردد ، امّا دعا بعد از بسم الله این دو جمله بود (که در بالا بیان شد) که باعث شگفتی آن عالم سنّی شد.
«به نقل حجت الاسلام فاتحی از حجت الاسلام شیخ محمّد فاضل تبریزی»