loading...
آثار استاد آيت الله سید طاهر غفاري قره باغي
Hojat بازدید : 84 چهارشنبه 04 دی 1392 نظرات (0)

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

چوب خدا !

یکی از مومنین که به مکّه مشرّف شده بودند، این جریان را نقل کرده اند:

در سال1374 هجری شمسی برای تشرّف به عمره به فرودگاه رفتم. از آن جا به جدّه رفتیم. هنگامی که مأمورین سعودی از ما گذرنامه خواستند، معلوم شد که یک نفر از کاروان ما گذرنامه ندارد. وقتی که از او سوال شد که گذرنامه ات کجاست؟ گفت: اشتباهًا در هواپیما وقتی که غذایش را خورده است، گذرنامه را همراه با ظروف غذا به مهماندار داده است! هواپیما را جریمه کردند که مسافرِ بی گذرنامه آورده ای! و بنا شد که این شخص را به ایران برگردانند. مدیر کاروان به تلاش و کوشش افتاد که شاید بتواند مأمورین را قانع کند ولی قبول نمی کردند. وقتی مدیر به میان کاروان آمد ، خود آن مرد به مدیر گفت: زحمت نکشید! من نباید به مکّه و مدینه بروم! شش ماه است که با یکی از فامیل های نزدیک خود که علویّه است ، قهر بودم و با او حرف نمی زدم. دو روز قبل که بنا داشتم حرکت کنم ،‌ رفتم با ایشان خداحافظی کنم. او گفت: می خواهی به مکّه بروی؟ گفتم: بلی به زیارت جدّ من، رسول الله ، اگر جدّ من است نخواهی رفت! (یعنی نفرین کرد) بالاخره او را در هواپیما سوار کردند و به ایران برگرداندند!

 


 

 

x

 

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    سایت تا چه اندازه مفید واقع شده است ؟
    سايت های مفید

    -------------------------

    http://www.8pic.ir/images/97479047520866109707.jpg

    -------------------------

    http://www.8pic.ir/images/05216643309059967176.jpg

    -------------------------

    -------------------------

    -------------------------

    -------------------------

    -------------------------

    آمار سایت
  • کل مطالب : 14
  • کل نظرات : 1
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 4
  • آی پی امروز : 9
  • آی پی دیروز : 2
  • بازدید امروز : 7
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 7
  • بازدید ماه : 7
  • بازدید سال : 199
  • بازدید کلی : 7,776